آخرین تصور

امید در درون کسی که هنوز راهی را برای خویش برنگزیده جای نمی گیرد

آخرین تصور

امید در درون کسی که هنوز راهی را برای خویش برنگزیده جای نمی گیرد

اندر قسم اول مکاشفات

قسم اول که اولی مکاشفت است و باریتعالی به همه ندهد و مخصوص خواص و منظور عظام است که فی نوم و یقظه حادث و زمان ان قیلوله و مکان آن بیابان و کوه و کمر و ملزومات و مضطرات آن دوغ و کباب و کاهو است که چون به خواب اندرون شکستن تنادیس [جمع مکسر تندیس به معنی مجسمه ها] ببینند به تخریب و تجزیه مستحدثات عمومی مبادرت و معاونت نمایند و چون الکی به آتش شوند به مدد وازلین و پماد ولی از شر آتش جسته و فی الهرج صیغه ها کنند بطلب استغفار از استمنا و با اهل و عیال و منصوبات و متعلقات به لابد همسران اسبق طلاق آخری به آبستنی در صحرا گویند که نه چشمه ای بود تا اطراف و نه رودی در اکناف و قریب القربای آن دیهه ای که هشت روز تفصیل آن بود به پای پیاده و به تواتر رجوع به معشوق ممشوق اخرا نموده از برای راحت روح و تلذذ نفس و به تناوب قصد ذبح نوجوانان کنند و شیخ فرمود بهریک بحر معنا است از برای انانکه می اندیشند و همه را بخواب اندر ببینند که گر دست و پا زدن طفلان نباشد شماتت و جهادت مادر بی ثمر و گر کارد تیز کن بنزدیکی بود هلاکت و شهادت واجب و قاطع. اگر هریک اینگونه نبود خلقی داستانش نقل نمیکردند و ضبط نمی کردند و به سراسر جهان نمی گفتند.  

اندر باب مکاشفات

دی با جمله ای از ظریفان و جمعی از حریفان به نزد حکیم الحکما شدیم به التماس تلمذ و تعلم غافل و جاهل که پی اذن دخول دایره ای از عرفا و نایره ای از فقها آنچنان بر بساط عیش و نشاط طیش شانه به شانه و صف به صف بر نشسته که امل از محلی به محال و دریغ از جلوسی به سوال لابد قاعد قامت قریب مدخل استوار ایستادیم و حکیم منصور مسرور فرمود: هر آنکه دیر آید به از این نیابد. پس باب مکاشفت آغازید و سمند سخن پردازید در باب این معنا که مکاشفت را چه انواع باشد و چه اقسام و ابواب ان چیست و القاب ان کدام. 

شیخ ما قدس سره شریف به استعانت تلمیح و استطاعت تضمین تمثالی هایی بیاورد که ارکان وجود متزلزل و اطناب عروق متصلب رنگ ز رخساره حاضران شهود و غایبان ملکوت برفت و مسکوت و مبهوت با لب و لباده باز فی الغور تفحص و بالعمق تامل نفس از بنده و تنابنده به حبس برد که شرح شارحات به ترشح و فضل فاضلات آن به  تفضل برفت و اینگونه بود که فی الپستین الآخر (در پست های بعدی - مترجم) بدان پردازم که خلقی بدان مستفید و مستفیض شوند و به دانستن ان شادمانی و دست افشانی و پاکوبانی و کمر قرانی کنند.